سبد کالا

همه چیز درباره سبد کالا

سبد کالا

همه چیز درباره سبد کالا

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شعر طنز در مورد سبد کالا» ثبت شده است

من غلام پسر تشنه لب زهرایم

وقف ارباب نمودم همه ی اعضایم

نام من را توی هیئت ملک گریه نوشت

پر شد از اشک عزایش سبد کالایم

*********

مرغ است و تخم مرغ، روغن رویش

در این طرفش برنج با آن بویش

صفهای زمان جنگ در اول صف

صدها سبد قشنگ کالا تویش

گفتی که گدایی است، یارانه بد است

یارانه که صف نداشت در هر سویش

رفتی که کنی درست آن ابرو را

هم گند زدی به چشم و هم ابرویش

**********

چون دار و ندار هسته ای را دادند

جاش سبدی ز کالا به ما دادند

آن «حق مسلم» که به جایی نرسید

این حق سکوت است که حالا دادند

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ اسفند ۹۲ ، ۲۲:۵۱

کلاهی از نمد میخواهم از تو

نود دارم که صد میخواهم از تو

ولی نه ، بی عدد میخواهم ازتو

منی که تا ابد میخواهم از تو

سبد در دست میآیم به خنده

فقط لطفی کن و بی صف به من ده

ایمان کریمی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ بهمن ۹۲ ، ۱۶:۱۴

خیام اگر که بیقراری خوش باش 
افسرده وبیچاره و زاری خوش باش 
چون سهم تو از این همه کالا هیچست 
خیام اگر سبد نداری خوش باش 

گویند کلید و حلقه ی در باشد 
سهم همه از سبد برابر باشد 
یارانه بگیر و فکر کالات مباش 
نقدی ز هزار نسیه خوشتر باشد 

از خوردن این سبد کسی سیر نشد 
کالا که به سمت ما سرازیر نشد 
اکنون نگرانی ندهد سهم تو را؟ 
تعجیل مکن هم بدهد دیر نشد 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ بهمن ۹۲ ، ۱۵:۱۱

بر هم زده خواب  راحت شبهایم

دلواپس    نانِ   سفره ی   فردایم

گفتی اس ام اس بزن ،زدم گفتی که

داراتر   از   این   یک  سبد  کالایم

**********************

کالا   و    سبد   به   ما  تعلق   نگرفت

نه روغن و نه مرغ  و نه فندق  نگرفت

صد وعده  به ما داد  چو خوبان و یکی

بر سفره ی  ما  رنگ تحقق نگرفت

******************

گفتم که  چو آمدی شفا آوردی

موسای  زمانی  و عصا   آوردی

کالا و سبد   تمام   ارزانی  تو

تو رای خودت به لطف ما آوردی

********************

گفتی تو  نیامدی که فریاد کنی

چون” بنده خدا “  افاده   بنیاد کنی

چون سیبِ زمینی اش سبد آوردی

تا  سفره ی  ما  ز فقر  آزاد  کنی

**********************

تدبیر و امید اگر زخود ساخته ای

بر ملت خوش بین خود انداخته ای

چون” بنده خدا “به  ریش ما خنده مکن

تو  ملت   خود  هنوز  نشناخته ای

*********************

تصویر تو را به دل زدم می دانی؟

تا کم شود اندوه و غمم می دانی؟

حالا به سبد رام  نگردد  دل  من

ای  منتخب  رای خودم می دانی؟

*********************

حالا  که   برای  بچه ام بابایم

در  چشم  زنم  عزیزم  و آقایم

از بخت بد همسر و فرزند ببین

هی   چشم  به  راه   سبد کالایم!

*********************

هر روز نمک به زخم مردم نزنید

هی داس به ساقه های گندم نزنید

کالا  و سبد  گره  ز کس وا  نکند

چون” بنده خدا” چنین   توهُم نزنید

********************

تا  پرچم   تدبیر شما  بر پا شد

گفتم که به کامم همه ی دنیا شد

دنیا که نشد به کام من هیچ ،ببین

دلواپسی ام  یک  سبد  کالا شد


* بنده خدا: معلومه دیگه منظور کیه!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ بهمن ۹۲ ، ۱۸:۱۲